جلیل آهنگرنژاد: شاید هنوز زود باشد که تیتر اول یک روزنامۀ محلی را برای خود «بازوند» بازنشر کنیم که خطاب به مدیران زیرمجموعه اش گفت:«نمیتونی اشتغال ایجاد کنی، لطفاً استعفا بده!» اما شواهد و ظواهر نشان از مهآلود بودن روند تغییرات ساختاری در نگاه این مدیریت نسبت به توسعۀ کرمانشاه دارد.
یکصد روز ازاستانداری هوشنگ بازوند گذشته است. برخی از حوادث مثل زلزله روال عادی امور را به هم ریخت. دولت در این امر تلاش های زیادی داشت. تیم استانی دولت هم دراین حوزه خوب دوید. اگر چه زلزلهزدگان هنوز با مشکلات عدیده روبرو هستند.
بگذارید از اینجا شروع کنم: چرا فضای اطلاعرسانی در کاخ سفید استانداری کرمانشاه کاملاً محدود، معیوب و یا مسدود شده است؟ رسانه های مؤثر غیر دولتی امکان ارتباط با مدیران غیر بومی کرمانشاه را ندارند. این را سال ها تجربه کرده ایم. البته در گذشته حد اقل در بدنۀ مدیریتی به دلیل برخورداری از مدیران بومی میانی، این ارتباطات، «کژدار و مریز» برقرار می شد اما در این دوره، انگار فضای مدیریتی را با گاردریل های فولادی بستهاند و امکان ارتباط مؤثر وجود ندارد. ارتباطی که در گذشته، سالم تر و واقعی تر بود و حالا منِ رسانهای بر این باورم که امروز بر آن فضای سالم، صورتکی پوشیده شده که امور عادی این حوزه به شکلی گزینشی «bold» میشوند تا این بار به صورتی تصویری و خارق العاده دیده شوند
فرق رازانی با بازوند در این بود که او شاید معتقد بود باید در همان استانداری بنشیند. در اتاق فکرهای مختلف برنامه بریزد و پیاده نظامش بروند و بدوند ( که پیاده نظامِ قابلی نداشت و ندویدند و...) اما از ظواهر امر می توان هوشنگ بازوند را پیاده نظام خودش به حساب آورد که اهل دوندگی است. اما از اتاق فکرش بی خبریم.
استاندار محترم چه اصراری برای این همه افراط در «دیدهشدن» دارد؟ افراط در پایِ مصاحبه بودن قرار است چه چیزی به استان کرمانشاه اضافه کند؟ برای مردم کرمانشاه وقتی «دیده شدن»رنگ مثبت می گیرد که ببینند گرهی از کار فروبستهشان باز شده است.
آیا جناب مهندس! آمار بنزینی را که در طول یکصد روز در مأموریت های مختلف مصرف کردهاند، دارند؟ آیا رقم برگه های مأموریتی که بنا بر سفرها و بازدیدهایشان با خدم و حشم در مناطق مختلف صورت می گیرد، برآورد کردهاند؟و می دانند هزینه های این امور چند جوان مستعد را می توانست امیدوار کند؟ آیا به دنبال خروجی مثبتی از این بازدیدها و سفرها بر اساس داده های آماری و علمی بوده اند؟
شاه بیت افراط هایشان، زیادهروی در «تصویر» است. یادش بخیر استاندار سابق که اگر چه کار مهمی در این استان نکرد، اما اصطلاح «مگاپروژه» را رواج داد. جز تصویرهای نشسته و ایستاده و در حرکت و روی پله و پای پله و کارگر مترو و ...! گزارشی جامع ازاقدامات بازوند وجود ندارد. به یقین می توان این همه عکس را از جناب بازوند به عنوان یک «مگاپروژۀ مهم!» تلقی کرد.
یکصد روز گذشت. راستی چند نفر از آمار بیکاران کرمانشاهی کم شدند؟ چند کارخانۀ غیر صوری کلنگ خورد؟ دیگران گفتند که یکی از توانمندی های ایشان جذب سرمایه گذار خارجی است. در این امر (به قید تأکید) عملاً چه دستاوردی داشتند؟ چند جوان، امیدوارانه به زندگی لبخند زدند؟ یا ساده تر از اینها چند کارگر فلک زده توانستند با پیمانکاران کرمانشاهی امیدشان را به دلخوشی های کوچک کودکشان گره بزنند؟ افکار عمومی منتظر گزارش عملکرد بازوندند. پاییز رفته است اما جوجه های مدیریت ارشد کی شمرده می شوند؟
سرمقاله صدای آزادی / شماره 514
هفته نامه ی صدای آزادی...
ما را در سایت هفته نامه ی صدای آزادی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ahangarnezhado بازدید : 147 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:15