هفته نامه صدای آزادی: اینجا کجاست؟ بازدیدهای بدنی؛ موج جمعیتی که با پوششهای مختلف در هم میلولند؛ شلوار شیرازیهای خطخورده، سرتراشیدههای آفتابسوخته، دستبند به دستهای سرگردان که هر کدام با سربازی خسته مسیرهایی اجباری را طی میکنند و در آخر، برخی از خوشپوشهای کت و شلواری که با کیف مخصوص، یکی دو متر بالاتر از مردم راه میروند، تنها گوشهای از روزمرگیهای دادسرای انقلاب در «کوچهی ثبت» کرماشان در این روز پاییزی است.«وراوه» دست از سرم برنمیدارد. اینکه مگر جز کار حرفهای رسانهای چه کردهام که باید این همه تاوان بدهم: ماهها گرفتار اخطار و احضار و دادسرا و دادگاه باشم؟ روزنامهام را با انواع و اقسام تحریمهای یارانهای، کاغذ، آگهی دولتی و… روبرو کنند و عملاً این چراغ فرهنگی را به سوی خاموشی بکشانند! و توقیف تدریجی کنند…در متن کیفرخواستم آمده است: «اتھام : نشر اكاذيب به قصد تشويش اذھان عمومي. بدین شرح که نشریهی مشتکیعنه در شماره 657 خود در صفحهی اصلی از تیتر: درخواست یک صد نفر از اساتید دانشگاه رازی در خصوص آزادی دانشجویان بازداشتی و بازداشت گسترده دانشجویان استفاده نموده است.»به ورودی ساختمان آخر که میرسم، با فضای قدیمی ناخوشایندی روبرو میشوم. سیوشش پلهی بی رنگ و روی قهوهای تیره را پشت سر میگذارم. ساعت را نگاه میکنم. دقیقاً ده صبح روز چهارم مهرماه 1402 خورشیدی است. درِ اتاق شعبه بسته است. ناگهان کسی دستی بر شانهام میگذارد. این پژوهشگر کورد به خاطر من آمده و دقایقی قبل از من رسیده است.روی صندلیهای انتظار مینشینیم. هنوز کلامی گُر نگرفته که با اشاره منشی شعبه به اتاق دادگاه راهنمایی میشوم. در را که باز میکنم، همان میز بلند عدالت را در بالای اتاق میبینم. , ...ادامه مطلب
هفتهنامهی صدای آزادی: بچه که بودیم، گاهی معلم، برگههای امتحانی در دست، با حالتی نیمه عصبانی می گفت: نمرهتان «لب مرزی» است. حالت صورتش به ما می فهماند که لب مرزی، ترکیب مثبتی نیست. روزی زن همسایه , ...ادامه مطلب
از کرماشان آمده ام. راه کرماشان به کردستان پر از پیچ و خم های بسیار است. سال هاست با این پیچ و خم ها راه را دشوار کردهاند. می ایستم. کلمات ایستاده اند. لحظات ایستاده اند. حیرانم!حیران کف زدنهای خلقی, ...ادامه مطلب
جلیل آهنگرنژاد: شاید هنوز زود باشد که تیتر اول یک روزنامۀ محلی را برای خود «بازوند» بازنشر کنیم که خطاب به مدیران زیرمجموعه اش گفت:«نمیتونی اشتغال ایجاد کنی، لطفاً استعفا بده!» اما شواهد و ظواهر نشان از مهآلود بودن روند تغییرات ساختاری در نگاه این مدیریت نسبت به توسعۀ کرمانشاه دارد. یکصد روز ازاستانداری هوشنگ بازوند گذشته است. برخی از حوادث مثل زلزله روال عادی امور را به هم ریخت. دولت در این امر تلاش های زیادی داشت. تیم استانی دولت هم دراین حوزه خوب دوید. اگر چه زلزلهزدگان هنوز با مشکلات عدیده روبرو هستند. بگذارید از اینجا شروع کنم: چرا فضای اطلاعرسانی در کاخ سفید استانداری کرمانشاه کاملاً محدود، معیوب و یا مسدود شده است؟ رسانه های مؤثر غیر دولتی امکان ارتباط با مدیران غیر بومی کرمانشاه را ندارند. این را سال ها تجربه کرده ایم. البته در گذشته حد اقل در بدنۀ مدیریتی به دلیل برخورداری از مدیران بومی میانی، این ارتباطات، «کژدار و مریز» برقرار می شد اما در این دوره، انگار فضای مدیریتی را با گاردریل های فولادی بستهاند و امکان ارتباط مؤثر وجود ندارد. ارتباطی که در گذشته، سالم تر و واقعی تر بود و حالا منِ رسانهای بر این باورم که امروز بر آن فضای سالم، صورتکی پوشیده شده که امور عادی این حوزه به شکلی گزینشی «bold» میشوند تا این بار به صورتی تصویری و خارق العاده دیده شوندفر, ...ادامه مطلب