دهه هشتاد، آغاز بهار نثر کوردی / جلیل آهنگرنژاد

ساخت وبلاگ

به بهانه‌ی انتشار ویژه نامه ای برای مسعود قنبری نویسنده و شاعر معاصر کورد کرماشان.

شما هم با من هم‌عقیده هستید که ادبیات کوردی در کرماشان و ایلام تولیدات ارزنده و قابل دفاعی دارد که می توان درباره چند و چونش تحلیل‌ها و نقدها نوشت. در عرصه‌ی شعر، گام‌های بلندی برداشته شده و در حوزه‌ی نثر نیز حرکت‌های چشمگیری آغاز شده است اما همچنانکه‌ چشم به راه کارهایی جدی‌تر در چنین حوزه‌ای هستیم، ضروری است که چنین جریانی به خوبی معرفی شود.

نثر به معنای «نثرانگی‌ تعریف‌شده»‌اش که در شاخه‌هایی همچون: داستانی، مطبوعاتی، علمی و … بار ارزش‌های مستقر یک جامعه را بر دوش می کشد، امروزه یکی از مهمترین نیازهای زبان کوردی در جغرافیای جنوبی آن است. این قطار نثر است که داشته‌های فرهنگی امروز ما را به ایستگاههای مهم آینده می برد.

اگر نگاهی ساده بر روند شکل‌گیری نثر در گستره‌ی کوردی جنوبی بیندازیم، بدون شک هر چه به سمت گذشته، واکاوانه حرکت کنیم با دستانی خالی‌تر روبروییم. اما در این مسیر استثناهایی ما را ناگزیر به شنای مخالف جریان آب می کند.

آمران آیینی سهمی عمده در حیات ناچیز «نثر کوردی» در گذشته‌ی نه چندان دور این سامان داشته اند. به عنوان نمونه می‌توان به ترجمه‌هایی از کتاب‌های مقدس اشاره کرد. آثاری که در حوالی سده‌ی گذشته چاپ و منتشر شده اند. انجیل های چهار گانه(متی، مرقس، لوقا و یوحنا) امروز از اسناد معتبر چنین نثری محسوب می‌شوند.

این ترجمه‌ها همه‌ی مؤلفه‌های گویش کلهری و یا دیگر گویش‌های رایج در کرماشان را ندارند. اما می‌توان مؤلفه‌های مشترک گویش‌ها را در این آثار دید. این احتمال وجود دارد که مترجم یا مترجمان، اصالتاً کورد نبوده اند و زبان مادری‌شان حتی ممکن است غیر ایرانی باشد. از این آثار چنین برمی‌آید که مترجم یا مترجمان، گویش‌های جنوبی کوردی را ضمن مراوده با مردم این مناطق، آموخته‌اند.

اگر از متون آیینی بگذریم، بی گمان هیچ رانه‌ای آشکار و نهانی پیشینیان اهل قلم را به نوشتن نثر وادار نکرده است. البته ممکن است در آینده یافتن اسنادی معبتر، چنین نظری را با تشکیک همراه کند اما تاکنون فقدان چنین سندهایی پیشران چنین تحلیلی است.

دهه‌ی هشتاد در گستره‌ی کوردی جنوبی، آغاز بهار نثر کوردی است. شاید یک دهه زمان لازم بود که پس از جریان شعر مدرن کوردی در دهه هفتاد، نثر نیز با الزامات تعریف شده ای نه به شکل پراکنده بلکه به عنوان یک جریان باآتیه پرچمش را بالا بگیرد و در فُرمت‌های مختلف اعلام موجودیت نماید.

در آن دهه نثر داستانی سرحلقه‌ی چنین جریانی بود و پس از آن نثر مطبوعاتی نیز به چنین پروسه‌ی پویایی پیوست تا نثر کوردی به درخت سایه‌گستری تبدیل شود. بی شک مسعود قنبری یکی از پرچمداران نثر داستانی در گستره‌ی کوردی جنوبی است. «داره‌جه‌نگه»، «ڕووبارێ ک خوه‌مان را ناوێ خنکانیم»و آثار چاپ نشده‌ی دیگرش گواهی بر این مدعاست.

او کورد زاده شده‌است. کوردی خواب دیده است. کوردی، شنیده، گفته و اندیشیده است. شاید مهمتر این است که در جریان ارگانیک سیال جامعه‌ی کوردی پرورش یافته است. این را نثرش با واژه‌ها، اصطلاحات و جملات «بالابه‌رز» همواره فریاد کرده‌اند. همین مسئله است که آثار تولیدی‌اش را گنجینه‌ای ناب از واژه‌ها، اصطلاحات، ضرب المثل‌ها و… کرده و او را از دایره‌ی بی مایگانی که با فقر مفرط واژگانی روبرویند، متمایز نموده‌است.

یکی از پارامترهای اثر ادبی موفق این است که بتواند «به یادمان بیاورد!.» در این که ما انسانها فراموشکاران بی بدیلیم، شکی نیست. اما نثر آثار قنبری، چنین خاصیت ممتازی دارد. گاه در همان ابتدای اصطلاحاتی می‌آورد که سفیدی‌های متن‌شان برای نسل ما ساعت‌ها رهایی از روزمرگی‌های ماشینی امروز را به دنبال دارد و چنین اتفاقی پی در پی می‌افتد تا بر تاب زمان میان امروز و دیروز در سیلان باشیم.

چه بسا شاعران و نویسندگانی هستند که سال‌هاست کوردی شعر می‌گویند اما «کورد بودن» برایشان درونی نشده است. آنها گاه شناگران نابلدی هستند که تنها در سطح، بال بال می زنند و جالب‌تر آن که از همه هم مدعی‌ترند.

نام معتبر قصه‌ی امروز ما هم در داستان و هم شعر گامهایی مهم برداشته است. اگر «گوورانییه‌یل وا» را مقدمه‌ای برای ورودش به عالم شعر بدانیم، آثار پس از آن نشان از توانش برای بال زدن در آسمانهای بلندتر دارد. جدا از این، در عرصه های پژوهشی نیز به کنشگری مشغول است و بزودی مجموعه آثار «نقی خان آزاد» نیز به همت وی روانه‌ی بازار نشر می شود.

داستان می تواند برش‌هایی از زمان (با تمام داده‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی‌اش) را به آینده منتقل نماید. هر چه داستان نویس، خلاق‌تر باشد، این انتقال، کامل‌تر اتفاق می‌افتد. قلم مسعود قنبری چنین ره‌‌توشه‌‌ای برای آیندگانمان با خود خواهد داشت. خوشحالیم که همراه وی نویسندگان توانای دیگری مثل: ئاکو جلیلیان، چنگیز اقبالی، صادق سامره‌یی، سیامک نجفی، نسرین باباخانی، ژیار جهانفرد، مازیار نظربیگی، زهرا امیدی، کیومرث بلده، کیومرث رضایی، علی حاتمی و ده‌ها جوان دیگر نویدبخش فردای روشنی برای نثر داستانی کوردی جنوبی هستند.

هفته نامه ی صدای آزادی...
ما را در سایت هفته نامه ی صدای آزادی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahangarnezhado بازدید : 58 تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1402 ساعت: 13:53