حسن سلیمانی نماینده صحنه، هرسین و کنگاور در گفتگو با صدای آزادی:هر روز نمی شود استاندار عوض کرد!

ساخت وبلاگ

سمیه حاتمی فرد: یک صبح روشن پاییزی، با سادگی و صمیمت خاصی در دفتر « وبلاگ صدای کلمه آزادی» حاضر شد. حسن وبلاگ سلیمانی کلمه را از سال‌ها پیش می شناختم. همان چهره‌ی «خاص» با پوشش ویژه‌اش که در بین مدیران پایتخت نشین وزارتی به عنوان یک اهل فن و حقوقدان شناخته می‌شود. وی وبلاگ نماینده کلمه ‌ی حوزه‌ی انتخابیه‌ی شرق استان کرمانشاه است. حرف های بسیاری دارد. از معضلات استان گرفته تا استعدادهایش برای پیشرفت. دکتر موزونی با او همکلام شد و برخی از همکاران نیز در این مصاحبه همراهی کردند تا یک وبلاگ گفتگو کلمه ی «خاص» با وبلاگ نماینده کلمه چند دوره‌ی وبلاگ هرسین کلمه ، وبلاگ کنگاور کلمه ، وبلاگ صحنه، کلمه بیستون و دینور شکل بگیرد. آنچه در پی می آید، حاصل این وبلاگ گفتگو کلمه ی دوساعته است:

جنابعالی موافق هستید که نمایندگان در موفقیت ها و ناکامی های هر استان و هر منطقه یا یک حوزه جغرافیایی مؤثر هستند؟ کرمانشاه امروز ما استانی است که در بیکاری و در بسیاری از آمارهای منفی متأسفانه مقام اول را دارد و هر آنچه که هست یک خروجی ویژه مثبت برای مردم استان نمی بینیم. به نظر شما عملکرد نمایندگان چه نقشی در همه این ناکامی های بزرگ کرمانشاه داشته است؟

وقتی ما می گوییم وبلاگ نماینده کلمه ، باید بدانیم یعنی چه؟ یعنی ماهیت و فلسفه آن چیست؟ نمایندگی یعنی ایجاد یا فراهم شدن یک موقعیت برای کسی که جایگاه شهرستانی، استانی و یا یک مقام کشوری قابل قبول برای تصمیم گیری های سیاسی برایش فراهم باشد. کسی که ادعای دانائی می کند و می گوید: مجلس جایی است که حق دارد در سیاست کلی اقتصاد و فرهنگ نظام در ارکان مختلفی که اسم آن قانون است و برای ما تبعیت آور است، اظهار نظر کند. مردم به او باور دارند.  یعنی هرچه را که آنها نیاز دارند با تراوشات فکری، قابلیت رفتاری ، گذشته کاری،  با فکر ، کار ، اندیشه و تصمیم مشکلاتشان را مرتفع کند.

باید بدانیم که آیا نمایندگی فعل «شدن» است یعنی فعل لازم یا متعدی یعنی تبدیل به وبلاگ نماینده کلمه است! نمایندگی یعنی عرضه یک عنصر، یک شخص، یک قابلیت با اعتماد بنفس که فکر می کند این توانایی را دارد. باید بدانیم چقدر در جامعه هدف قابلیت پروری و قابلیت شناسی هست و حاضر هستند به قابلیت ها رای بدهند؟ کسی که به مجلس راه یافت معنای آن ندارد که قابلیت دارد. ممکن است مبنای آن ایل و قبیله، نذر، قسم حضرت عباس، من بمیرم تو بمیری و... باشد آیا این شخص می تواند در آن جایگاه انجام وظیفه کند؟ نمایندگی انتخاب شخص برای کشور است، اصلا برای اینجا نمی خواهیم، اصلا برای استان و شهرستان نیست، بلکه برای کشور است. تبدیل ملاکات کشوری به منطقه ای ، ملاکات و ضوابط قومی و محلی باعث افت شخصیت وبلاگ نماینده کلمه می شود. ملاک هایمان را کمی سخت کنیم. سوال این است چرا ما نتوانسته ایم مؤثر باشیم؟ ما در مدت 10 دوره72 نماینده مقام شهرستان، روستایی و بخشی و حداکثر مقام استانی را آن بالا گذاشته ایم. اگر قابلیت داشته باشند می توانند نفوذ کنند اگر هم نتوانستند، باید در مقام کشوری بمانند بعد از انتخاب فقط بگردند برای خودشان پست پیدا کنند! این افراد چگونه می توانند در رفع مشکلات مؤثر باشند؟

نمایندگان استان های دیگر توانسته‌اند در بطن مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی کشور رسوب کنند. ما چند نفر داشته‌ایم که دارای این توانمندی بوده اند؟  آیا از این 82 نفر به اندازه انگشتان یک دست توانسته ایم قابلیتهای انسانی استان را به حوزه ی مدیریت و سیاستگذاری های کلان کشور فوروارد کنیم؟

معلوم است

چند نفر مصداقی نام ببرید؟

مصداقی نمی خواهم نام ببرم

آیا بر اساس لیاقت مانده اند؟

به هر کیفیت اگر کسی توانست در مقام کشوری که برایش ایجاد کردیم، بماند، باید چیزی برای ماندن داشته باشد. در امور کشوری یعنی وزیر، معاون وزیر و رئیس سازمان مستقل بتواند بماند. مقامات موضوع ماده 72 کدامند؟ اینها مقامات کشوری هستند بقیه مقامات کشوری نیستند که اثربخشی داشته باشند، مدیرکل و وزاتخانه که مقام کشوری نیست.

آیا اصلاً مقام کشوری نیروی انسانی است یا سرمایه؟من با چند سوال پاسخ می دهم:اگر سرمایه است این را جواب بدهیم سرمایه ما در کشور چقدر است که بتوانیم از منافع و تمتعات آن استفاده کنیم؟ و در مجاری تصمیم گیری چقدر سرمایه داریم؟ چون نیروی انسانی قابلیت، پول، ارزش و مدیریت است. در ابعاد مختلف در استان چقدر می توانیم سرمایه استان را حفظ کنیم؟ چقدر سرمایه استان و شهرستان داریم؟ آیا سرمایه‌های استان هم‌افزایی دارند یا زندگی عقربی؟ اگر یک نفر اینجا فرد است، آیا ما فردیت‌اش را می توانیم بپذیریم یا نابودش می کنیم؟ یا بدانیم برای مدیریت استان چه اندازه است؟ مطلب بعدی نحوه خط بازی در کرمانشاه حذفی است یا هم افزایی؟ و بررسی کنیم که چرا ماندگاری ندارد؟ بدانیم خطوط سیاسی مشخص است. مجمع روحانیون در صدر هستند و کارهایشان را انجام می دهند. دور چهارم که مجمع روحانیون و اکثریت مجلس بعدی چه اتفاقی در استان می افتد؟ خود دولت با ایجاد حزبی به نام کارگزاران تمام اتفاقاتی که برای مجلس پنجم رخ داد هدایت کرد. بعد از آن مشارکت ایجاد شد و رایحه خوش خدمت و امید نیز آمدند...

در این مسائل چندگانگی اندیشه سیاسی مبنای وحدت نظام انقلابی است. نظام که واحد است ملاک هایش و  باید و نبایدهایش هم واحد است چه متغیر است که اینقدر تغییرات متنوع سیاست در انتخابات اتفاق می افتد؟ این وجه تمایزها چیست؟ مثلا صحبت با آمریکا یا عدم ارتباط با آنهاست نوع نگاه به میزان ملاکیت یا آزادی است مبنا برای اندازه گیری کدام است که کسی بگوید چه درست است و چه غلط؟ کسی می گوید تو می توانی یا نه، مگر همه اینها یک ملاک ندارند. هرچه که مطابق با قانون اساسی و شرع بود، آن قانون است. این قابلیت شناسی مجلس است در حدی که بدانند من که می خواهم به مجلس بروم چه کاری را می خواهم انجام دهم چرا که من در ادوار مختلف بوده ام، در دوره های 4 و 6 و 7 و 10 با تمام اندیشه های سیاسی در مملکت نبوده که من با آن برخورد نکرده باشم.

زندگی عقربی در کرمانشاه به کدام مسائل مربوط است؟

زندگی عقربی یعنی اگر چند نفر در یک فضا باشند و هر کدام از آن ها بخواهد بالا برود و خودش را نجات دهد، آن را پایین می کشند و نمی گذارند بالا برود. یعنی اینکه مانع ارتفاع و ارتقا دیگری می شود. بگویم حسادت است یا هم عرضی سیاسی یعنی هر خطی که در اینجا حاکم باشد هر چه باشد مال من است و هیچ کس قابلیت ندارد. قابلیت تعلق به حاکمیت.! من مخالف این حرفم. قابلیت یعنی هر آنچه که فرد از خودش بروز می دهد. ممکن است این حاکمیت در یک زمانی نباشد نباید شایستگی هایش را بگیریم. بعضی ها می گویند: مدیریت باید تبعیت داشته باشد. یعنی قابلیت و تبعیت تقریبا یکی شده است. بالاخره باید این مطیع باشد. اگر حرف غلطی هم گفت، بنده به عنوان کسی که معتقد به ولایت مطلقه‌ام از دولت حمایت می کنم. چون خط قرمز ما تبعیت از ولایت فقیه است. ولی اگر نسبت به دولت هم سخنان خوبی داشته باشد، باید بگوئیم غلط است؟ بعد ملاک هم برایش قرار می دهیم.گاهی اوقات ما فکر می کنیم اندیشه سیاسی زوال است! یعنی می تواند چیزی را زائل کند و اندیشه سیاسی را برای زوال بخواهند. در صورتی که در حکومت این چندگانگی باید یک رفتار موزون و هماهنگی برای هم افزایی، برای بهتر شدن ،شفافیت و خوب به هم توجه کردن داشته باشد که بگویم رقیب دارم اگر من جلو نروم دیگری این کار را خواهد کرد.

پس می شود نتیجه گرفت که تساهل و تسامح به شدت در نگاه جنابتان موج می زند!

 اگر نباشد، غلط است. اسلام یعنی نگاه فراموشی. تو نباید اینقدر به مردم نگاه کنی. باید آنها را به حال خودشان بگذاری. اصلا حق نداریم. اصلا من از کجا بدانم که این آدم توبه نکرده باشد. چرا خودت حق داری خودت را خوب نشان دهی؟! و بنده دیگر خدا حق ندارد؟ چرا مانع خوب نشان دادن افراد می‌شویم؟ چرا باید دوست داشته باشیم که افراد را همیشه بد ببینیم؟ بنده اگر در این 4 دوره نماینده مردم بوده ام، در هیچ دوره ای در انتخابات به «دیروز» فکر نکرده و الان هم فکر نمی کنم. به محض اینکه رأی آوردم، می‌گویم نماینده همه هستم. هیچ کس را از سر کارش برنداشته ام! یادمان باشد ما حکومتیم.

دوباره به سؤال اول برمی گردیم آیا شما فکر می‌کنید که نمایندگان در طول 10 دوره گذشته کارنامه موفقی داشته‌اند و عامل ناکامی‌های استان نبوده‌اند؟

به این سوال در ابتدا پاسخ داده ام!

مصداقی بفرمایید؟

آیا مجلس «به ما هو مجلس» توانسته به هر آنچه که مورد نیاز نظام است، قانونگذاری و نظارت تبیین کند؟ نه، در استان هم به تبع آن همینطور است.

مانع آن چیست؟

عدم همگرایی، توانایی و همراهی بین نمایندگان در ادوار مختلف و عدم همگرایی و همراهی دولت به هر مناسبت فکری در ادوار مختلف مهمترین عوامل آن بوده. بالاخره وقتی دولت و مجلس تابع یک اندیشه سیاسی نیستند، همراهی صددرصدی وجود ندارد. آن نماینده‌ای که از یک جریان سیاسی تبعیت می کندکه با دولت همسو است، کمک می کند. اگر ضابطه، امکانات و شاخص خلق شد، آن موقع صحبت کنیم شاخص ها در برنامه و در قوانین هستند ولی در عمل کمی سخت است. می توان پرسید که در چه دوره ای مجلس توانسته بیکاری را کم کند؟ در چه دوره ای گزارش آمار بیکاری داده‌اند؟ دو نکته اکنون اساس بیکاری است. اقلیم ما دو اقتضا دارد: بکاریم، بخوریم و اگر کاشتیم و نشد نخوریم، باید این روش سنتی عوض شود. یک فکر تازه باید تولید شود. تا این تغییرات در سطح استان صورت نگیرد، هیچ اتفاقی نمی افتد، می‌گوییم در طول مدت بعد از انقلاب هر سال چقدر بودجه کشوری در استان صرف می شود؟ بدانیم سهممان را از کشور گرفته ایم یا نه؟ این خواهش من است. از سال 1358 تا الان سهم استان کرمانشاه از بودجه کشوری چقدر بوده؟ بودجه ی استانی را جمع بزنیم و ببینیم چند درصد از بودجه کشوری را دریافت کرده ایم و بعد بگوئیم استان هایی که رشد کرده اند، بر اساس بودجه کشوری بوده یا بر اساس سرمایه گذاری بخش خصوصیشان.

یک پازل ویژه باید در این دایره که فرمایش کردید تاثیر گذار باشد 1 .سرمایه گذار، 2. سرمایه خواه، 3. زمینه فراهم شده برای کار 4.امنیت اقتصادی و... تمام این تکه های پازل ما به نوعی معیوب هستند این اتفاق منفی چرا باید برای کرمانشاه شکل بگیرد؟

واقعیت این است که نباید ثبات را از استان بگیریم. اگر بگوییم اینجا برای اقتصاد ناامن است و من نمی تواتم از خودم نگه داری کنم غریبه چگونه می‌آید؟ آیا سرمایه گذار باید حتما کرمانشاهی باشد؟ برای سرمایه جنسیت و منشاء آن فرقی نمی‌کند، کرمانی باشد یا اصفهانی جنس پول فرق نمی کند. فقط مشروعیت و پولشویی نباشد.

علت سرمایه‌گریزی در استان چیست؟

معتقدم علت آن در استان سه چیز است: 1.سند توسعه ما بر مبنای شرایط اقلیمی و آمایش سرزمینی تا روشن نشود چرا سرمایه بیاید؟ دو سه دوره است از وبلاگ استاندار کلمه ی می خواهیم سند توسعه را منتشر کند. باید بدانیم سند توسعه چیست؟ مثلا در گیلانغرب، وبلاگ صحنه، کلمه وبلاگ کنگاور کلمه و... چه کارهایی باید انجام دهیم ؟ 3-چه امکانات زیربنائی ویژه ای و برای چه کارهایی وجود دارد؟ صنعت یعنی کالا، کالا نهایتا یعنی قیمت، قیمت یعنی کیفیت، کیفیت یعنی رقابت! اینها باید در عوامل تولید مؤثر باشند. در عوامل تولید هزینه کارگر، حمل و نقل و زیرساخت هست یا نیست؟ یعنی ما برای هزینه تولید باید عوامل آن را در نظر بگیریم. باید بگوییم چه هزینه، زیربنایی و امکاناتی در استان هست که تولید در آن مستمر باشد؟ و وقتی اینها نباشند باید چکار کرد؟

اولین واکنشتان نسبت یه آخرین آمار بیکاری در استان کرمانشاه چه بود؟

آمار دادن و اعلام بیکاری در کرمانشاه فقط صورت مسئله یک درد عمیق است با لایه ای تاریک اندرونی بسیار. چه کاری باید انجام دهیم؟ ما در حوزه های مختلف می توانیم با برنامه ریزی عمل کنیم ولی متأسفانه تا به امروز عملی نشده. یکی از مباحثی که مطرح شد، بحث اقتصاد فرهنگی است این تئوری را می توانیم به عنوان مبنای کار در نظر بگیریم. اقتصاد اجتماعی، فرهنگی، مذهبی. وقتی ما در مورد عوامل تولید صحبت می‌کنیم، باید در مورد عرصه تولید هم بگوییم. وقتی در مورد اقتصاد فرهنگی صحبت می شود، باید دارای محصول فرهنگی باشد، یعنی خرید و فروش کالا و خدمات. چیز سختی که نیست؟ وقتی می‌خواهیم خدمت یا کالای فرهنگی ایجاد کنیم باید بدانیم بازار مصرف دارد یا نه؟ آیا حالا نوع ارتباطات اقتضای آن را دارد که سهل و آسان همه نوع محصولات فرهنگی در اختیار من قرار می‌گیرد یا برای رسیدن به یک محصول فرهنگی باید هزینه کنیم یا نه؟ دنیای کوچک دهکده جهانی آیا اقتضائات فرهنگی‌اش از نظر نوع انتشار، خدمت، امکان دسترسی به محصول، شرایط تولیدی و صیانتی اش مثل قدیم است؟ یعنی امروز با توسعه فضای مجازی آیا تولید کالا و خدمات غیر مجازی امکان پذیر هست یا نه؟ یا ما باید متناسب با تغییرات تکنولوژی و روش های نوین به دنبال محصولات بروز برویم؟ یعنی اگر ما به این مسئله نرسیم که دنیا چه می گوید و ما چه می گوییم و اگر بخواهیم «خود‌صیانتی» ایجاد کنیم، باید قابلیت خود‌صیانتی را فراهم کنیم.

در رسانه ها این گونه مطرح شده که شما حامی جدی مهندس بازوند هستید. می خواهم چارچوب حمایتی شما و دلایل این حمایت را بدانم ؟

وبلاگ استاندار کلمه باید مدیری باشد که با نماینده ها کار کند. هر روز یک وبلاگ استاندار کلمه که نمی شود عوض کرد! نصب که انجام گرفته، وقت من باید صرف عزل شود یا صرف هم افزائی برای رفع مشکلات منطقه؟ آیا عقلانی است؟ اگر دولت در اینجا به اقتضا و براساس نیاز عمل می کرد و گروه های سیاسی برای تأمین منظور خودشان عمل نمی کردند. اگر بخواهند مشکلات استان را حل کنند برای یک دوره ای رأی به رئیس جمهور دادند 3 وبلاگ استاندار کلمه عوض می شود به جای اینکه ما در دولت قدرت دفاع داشته باشیم به عنوان یک کار مطالبه کنیم و بگوئیم نتوانسته انجام دهد.

 تجربه خودم را عرض می کنم: شناخت شخصی من نسبت به آقای وبلاگ استاندار کلمه ، 15، 20 سال است که او را می شناسم، از دوستانی که آنجا هستند پرسیده ام: ایشان خودخواهی ندارند. اهل اعمال قدرت نیست. تلاشگر است. اهل همگرایی نیست. به او گفتم خودش را یک کرمانشاهی بداند، کمکش کنیم. این معضلات را حل کند. بترسد و گارد بگیرد، خوب است یا اینکه چگونه دفاع کند خوب است؟ یا فکر حمله باشد  که چگونه جلو برود؟ مگر ما نمی گوییم که نوکر ولایتیم؟ مگر رهبر نمی گوید از دولت حمایت کنید؟ حداقل من که این اعتقاد را دارم و روی آن ایستاده ام. حجت شرعی من در مقابل این دولت چیست؟

آیا این همه کارنامه تلخ در کرمانشاه نمی تواند دلیل بر ناکارآمدی باشد؟

پرسیدید چرا نماینده ها موفق نیستند؟ اگر با دولت در مورد استاندار تعامل کنیم، خوب است یا مدام درگیر باشیم؟ بالاخره استاندار اینجاست، وضعیت غرب را می بینید، وضعیت دلار را می بینید، آیا در اسلام چیزی به نام انسانیت و عقلانیت نفی شده؟ اینها مسائل عقلانی هستند. عقل به ما می گوید: ناراحتی را برطرف کن نه اینکه یک ناراحتی دیگر خلق کن. من اگر می توانم باید اعتبارات را در استان درست توزیع کنم. اگر من یا استاندار به تنهایی چیزی از دولت بخواهیم به ما نمی دهند. اگر با هم قدم برداریم دولت هم می پذیرد.

بخشی از جوانان و افکار عمومی زلزله زدگان اعتقاد داشتند که باید مجموعه نمایندگان استان یک همراهی جدی با حوادث زلزله داشته باشند. اما معتقدند که مجمع نمایندگان به طور کامل همراهی نکردند. جز سه نماینده که خود درگیر جغرافیای زلزله بودند. نظر شما در این باره چیست؟

یکی از مسائل و معضلاتی که در کشور و استان داری، قضاوت ناکافی است. قضاوت باید بر مبنای دانائی و امکان دسترسی به اطلاعات  باشد. وقتی یک نفر یک طرف قضاوت کند، درست نیست. نماینده های مجلس و دولت برای مناطق زلزله زده چه باید می کردند که نکردند و کوتاهی شده؟ اعتباراتی که 200 میلیون دلار بود  کجا به تصویب رسید؟ کمیسیون برنامه یا جای دیگر؟ به غیر از من و آقای مصری شخص دیگری در کمیسیون برنامه هست؟ اصلا ما خجالت نمی کشیم، دفاع نکنیم؟ اصلاً می توانیم دفاع نکنیم یا در کمیسیون اعتبار آمده ما مخالفت کنیم؟ تمدید مهلت را چه کسی پیشنهاد داد؟ در کمیسیون چقدر دفاع کردیم؟ ما که نباید همه را بگوییم. در رابطه با دولت هم دو برنامه با آقای نوبخت داشتیم، با رئیس جمهور، معاون اول و وزرا هرکدام که آمده اند بوده ایم، به قدر وسع و به قدر امکان هیچ کدام کوتاهی نکردیم. نه فقط برای زلزله های استان بلکه برای کل کشور. من به تنهایی زلزله دینور را سروسامان دادم. کس دیگری هم نیامد چیزی هم نگفتیم.

در کشور یک وبلاگ صدای کلمه مستقل و رسای کرمانشاهی نداریم اما اکثر استان ها دارند، هم تریبون، هم فرد و هم تیم دارند؟ برای حل این مشکل چه باید کرد؟

از من پرسیدند چرا استاندار کرمانشاهی نگذاشتید؟ به مطبوعات آن مقطع گفتم سرمایه فرهنگی ما در کشور چقدر است که بازخوردش را برگردانیم؟ یا الان چقدر سرمایه داریم که می خواهیم به کشور منتقل کنیم که با آنها هم عرضی پیدا کنیم؟ شرط رقابت، بقا است وقتی می گوییم دهکده جهانی یعنی الزاماتی که مثل هم هستند. الزامات فرهنگی هم مثل هم است. امروزه مطبوعات فقط برای تنویر افکار عمومی کار نمی کنند! کار می کنند که درآمد هم داشته باشند. هر کسی تلاش می کند که مخاطب بیشتری جذب کند. من در آن مقطع در مورد استاندار گفتم چه کسی داشته ایم که نگذاشتیم بیاید؟ این یعنی اقتضا که در آن شرایط چه کاری می توانستی انجام بدهی و ندادی.

ولی در آن ایامی که بحث انتخاب مدیریت ارشد استان بود، چهره های قابلی در استان داشتیم

ما به هر کس گفتیم نیامد. به آقای صحرایی گفتیم روی یک نفر توافق کنیم. در نتیجه در مورد آقای بازوند دولت خودش تصمیم گرفت.دولت به ما پیشنهاد داد و ما هم استقبال کردیم، دو ماه طول کشید که اول معیار گذاشتیم ، گفتیم استانداری که قرار است انتخاب شود ارتقایی نباشد. تنزلی باشد. یعنی از کشور به استان بیاید. نه اینکه از جای دیگر بالا ببریم. کسی که بازدهی داشته باشد به آقای میرزایی و افخمی گفتیم. نپذیرفتند.

برگردیم به همان سوال قبلی!  اگر بخواهیم در کشور تیم داشته باشیم چکاری باید انجام دهیم؟ مصداقا و عملا بفرمائید.

شروع به مجاری سازی مختلف کشوری کنیم.

در این مدت شما برای این امور چه نقشی داشتید؟

تا زمانی که در سازمان بازرسی بودم تعدا زیادی نیرو جذب کردم الان در دیوان عدالت چند نفر قاضی هم داریم.

اگر بخواهید مهم ترین خواسته مردم حوزه جغرافیاییتان را بگویید، به کدام موارد اشاره می کنید؟

من دو بخش دارم: بخش اول زیر ساخت و بخش دوم روبنا. بخش زیر ساخت رو به اتمام است. سدهایمان در حال اتمام هستند. سد دینور به بهره برداری رسید. صحنه و وبلاگ کنگاور کلمه در مراحل پایانی اند. وبلاگ هرسین کلمه در حال تصویب است. راه آهن‌مان تمام شده. در حال ساخت ایستگاه هستیم. راه های روستائی مان الا قلیلاً ساخته شده اند. فقط 48 کیلومتر باقی مانده. تنها دو منطقه برای گازرسانی داریم.

بهترین خبر برای حوزه انتخابیه‌تان؟!

خبر خوش اینکه آن دو منطقه باقی مانده هم گازرسانی می شود.برق رسانی به طور مطلق تمام شده. راه ارتباطیمان هم دوبانده است، بیمارستان هایمان همه درجه یک اند و همه امکانان را دارند. مشکل ما در استان همان دو مشکل اساسی اشتغال و بیکاری است.

آخرین جملاتی که در این مصاحبه خواستید بگویید و نگفتید ؟

من از مطبوعات انتظار دارم به اندازه ای که می خواهند مردم متواضع باشند، خودشان تواضع داشته باشند! به اندازه ای که می خواهند مردم یاد بگیرند، خودشان بیاموزند! و به اندازه ای که می خواهند مردم پاسخگو باشند، خودشان پاسخگو باشند. نترسند هرچه حق است را بگویند. به خاطر رضای خدا خودسانسوری نکنند. فرصت تحلیل فراهم کنند. تلاش کنید اگر خبری هست راستی آزمایی کنید.

هفته نامه ی صدای آزادی...
ما را در سایت هفته نامه ی صدای آزادی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahangarnezhado بازدید : 154 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 15:33